یک نکته_ یک مهارت 4
تذكر: اين پست ادامه مطلبي است كه در پست يك نكته يك مهارت۱ نوشته ام
قبل از اينكه به ادامه بحث بپردازم، بايد خدمت شما عرض كنم كه در اين نوشتار واژه ايستار معادل واژه باور و طرز فكر مي باشد
دومين مطلبي كه در بحث تبليغات بايد به آن پرداخته شود اين است كه باورهاي چه كساني را مي توان تغيير داد؟
تجربه نشان مي دهد كه ابزار تبليغات بر همه مخاطبان تاثير يكسان ندارد.خوب با اين حساب اين سؤال مطرح مي شود كه چه كسي به عنوان هدف تبليغ مستعدتر است و چه نوع مخاطبي بيشتر احتمال دارد كه به پيام هاي ارسالي به نحو مطلوب پاسخ بدهد؟ تجربه ماموران تبليغ و نتيجه گيري هاي علوم اجتماعي، پاسخ هايي را در اين ضمينه ارائه مي دهد، كه به چندي از آنها اشاره مي شود.
1: مطالعات انجام شده نشان مي دهند كه در اوضاع و احوال خاص، ارتباط زماني مي تواند در شكل دهي به ايستار ها مؤثر باشد كه از قبل عليه برقرار كننده ارتباط و عقايدش موضع گيري قوي وجود نداشته باشد. در اين هنگام اين گونه عقايد(كه با موضع گيري قوي بر عليه خود مواجه نيستند) مي توانند ايستار هايي را در مورد موضوعات جديد شكل دهند؛ ايستار هاي ضعيف را دگرگون سازند، يا هنگامي كه چند ايستار نسبتا در حال تعادل هستند، ممكن است يكي از آنها را تقويت نمايند.
لذا كشور ها براي اينكه تاثير پذيري مردمشان را، از پيام هاي رقيب به حداقل برسانند، اقدام به ايجاد ايستار هاي بشدت مخالف با ايستار هاي مورد تبليغ كشور رقيب در ميان مردم خود مي كنند.به عنوان نمونه در كشور خودمان چقدر عليه فرهنگ غرب و منحط بودن آن قلم فرسايي ميشود؟يا در مغرب زمين چقدر بر عليه اسلام قلم فرسايي مي شود ؟. اين نظرات صرف نظر صحت و يا عدم صحت آن به خاطر واكسينه كردن ذهن مردم نسبت به تبليغات رقيب مي باشد.
2:يك يافته مهم ديگر اين است كه اطلاعات دادراي استفاده شخصي براي مخاطب، احتمالا بيش از همه مؤثر واقع مي شود.
3: اگر تبليغات(انجام شده) تنها منبع يا منبع اصلي مخاطب جهت گردآوري اطلاعات براي مخاطبي خاص باشد، ممكن است به نحو موفقيت آميزي ايستار ها و عقايد مطلوب را در وي بر انگيزد.
4: اگر مامور تبليغ اطلاعاتي در مورد موضوع يا مسئله اي جديد فراهم آورد كه افكار عمومي قبلا در مورد آن شكل نگرفته و پيش از ارائه آن اطلاعات هنوز سر در گم است،در رسيدن به هدف از مزيت بر خوردار است.
5: مردم معمولا مطالب آن دسته از رسانه ها را به عنوان حقيقت مي پذيرن كه به آنها دسترسي آسان تر دارند.
لذا اگر دولت يا ماموري بتواند رسانه اش را به راحتي در دسترس عموم قرار دهد احتمال اينكه مطالب وي در رقابت با ساير رسانه ها به عنوان حقيقت انتخاب شود بسيار بيشتر خواهد بود. لذا رسانه هاي ارزان تر با گستره توزيع وسيعتر مي توانند به پذيرش مطالب خود به عنوان حقيقت از سوي مخاطبان اميدوار باشند.
6: همچنين تبليغات هنگامي احتمال دارد مؤثر واقع شود كه مخاطبان دست كم تا حدي با برقرار كننده ارتباط ايستار هاي مشترك داشته باشند.
به همين دليل آمريكا بودجه هايي را جهت كمك و يا حمايت از اپوزوسيون ايران خرج ميكند.
7: تبليغات بيشتر در متبلور ساختن تمايل ها موفق است تا در تغيير ايستار ها و تمايلاتي كه از قبل خصمانه اند.به عنوان مثال ايالات متحده به جاي آنكه بكوشد بر كساني اثر بگذارد كه گرايش سياسي شان در جهت ديگري (مخالف) است، بيشتر در تلاش براي تقويت ايستار هاي طرفدار امريكا در ميان نخبگان بر گزيده در كشور هاي دوست پول خرج مي كند.(به جاي ايجاد طر فدار جديد تلاش مي كنند هميني را كه دارند از دست ندهند و تقويت كنند.)
8:مي توان باور كرد تبليغات در ميان جوانان و اشخاص بي تفاوت مؤثر باشد. لذا هنگامي كه هدف ايجاد ايستار خاص و يا حامي جديد باشد مي توان به اين دو قشر اميد بست.
9: به نظر مي رسد تبليغات هنگامي بيشترين اثر را بر جاي مي گذارد كه متوجه توده مردم و گروه هايي باشد كه اعضاي آنها ايستار هاي مشابه دارند.
البته دولت ها و ماموران تبليغ ممكن است تلفيقي از اين روش ها را به كار ببندند.مثلا در كشوري مثل كشور ما ممكن است تلفيقي از موارد 7و8 را به كار بگيرند و از طرفي اقدام به خنثي سازي واكسيناسيون كشور ما كرده تا ساير شرايط جهت اقدامات تبليغي خود را فراهم سازند.
براي از بين بردن ايستار هاي مخالف از طريق همفكران و رسانه ها اقدام به تشريح و تبين عقايد خود و دفاع از آنها ميكنند با اين هدف كه مقداري از شدت مخالفت ايستار مخاطبان بكاهند و در سطحي بالاتر در بين مخالفان ايجاد همفكر بنمايند(كه شروط 1و6 را محقق مي كند).با ايجاد سايت ها و رسانه هاي فراگير جذاب وسهل الوصول از گراش مورد5 سوء استفاده نمايند و ..... .